خدايا! ما را دکتر بميران و تا ندکترانيدهاي از اين دنيا مبر!
جلال آل احمد در شرح زندگي خود نقل ميکند که در دورهاي، دکترا هم پذيرفته شده و البته آن را نيمهکاره رها کرده است و به قولي از بيماري دکترا رهايي يافته است.
آقاي دکتر عابدي را فکر ميکنم همه ميشناسيد. يکروز که داشت برايم زندگياش را تعريف ميکرد، گفت که بعد از ليسانس ديگر ادامه تحصيل رسمي نداده است؛ زيرا به نظرش درس خواندن براي مدرک شرک به خداست.
عجب رند عالمسوزيست اين دکتر عابدي!
قصه دکتر عابدي باعث شد که اين جمله عارفانه را از خود ساطع کنم: هرکس براي رضاي خدا از مدرک دکترا چشم بپوشد، خداوند او را در همين دنيا دکتر ميگرداند.
۶ نظر:
حالا این یعنی میخوای دکتری بخخونی یا نه؟
اون دکتر رو که بردیم خواستگاری؛ از شما چه خبرD:
سلام علی آقا
عزیز دل نام خانوادگی ات رو هم بنویس بدونیم که هستی؟
اون یکی دکتر کیه؟
همیشه این رفتار دوگانه برایم عجیب بوده
آخرش هم نفهمیدم این آقا مصطفی به این رشته علاقه داره یا نه
سید علی ام. این اکانت گوگلم خودبه خود این اسم رو گذاشت. منظور دکتر عابدی بود. ماجرا خواستگاریش که جدیدا رفته خیلی باحال بود. باشه دیدمت تعریف کنم
امروز با حالت جالبی وارد کلاس رامتین شدی
فقط خواستم بگم خیلی با حالی
ارسال یک نظر