۱۳۸۸ بهمن ۸, پنجشنبه

تاملی در باب نسبت احمدی‌نژاد و رحيم‌مشايي


"رحيم‌مشايي ايدئولوگ حزب شخصی احمدی‌نژاد است." شايد هيچ جمله‌ای به اندازه اين سخن عباس سليمی نمين نتواند ماهيت رابطه رحيم‌مشايي و احمدي‌نژاد را آشکار نمايد. احمدی‌نژاد خود در ديدار با دانشجويان دانشگاه امام صادق و در پاسخ اعتراض آنها به حمايت‌های بی‌دريغ او از رحيم‌مشايي، او را يکی از اسلام‌شناسان برجسته اين کشور خوانده بود. تصور اوليه در هنگام روی کار آمدن دولت نهم آن بود که اين دولت همگرايي شديدی با مراجع و روحانيت دارد. به طور خاص بسياری گمان می‌بردند که اسلام‌شناس مورد وثوق دولت آيت‌الله مصباح‌يزدی است؛ ولی گذر زمان نشان داد که پاره‌ای تصميمات دولت، اعتراض روحانيت سنتی و حتی آيت‌الله مصباح را نيز برانگيخته است. اعتراض يکپارچه روحانيت به دولت ، پس از دستور احمدی‌نژاد به سازمان تربيت بدنی برای ايجاد شرايط ورود زنان به استاديوم‌های فوتبال شکل گرفت. اقدامی که بعدها مشخص شد حاصل پيشنهاد رحيم‌مشايي به رئيس دولت بوده است.
اوج اعتماد احمدی‌نژاد به رحيم‌مشايي در مساله اظهار دوستی با مردم اسرائيل آشکار گشت. جايي که احمدی‌نژاد در پاسخ به سوال خبرنگاران پيرامون اظهارات رحيم‌مشايي، سخنان او را موضع دولت خواند و رحيم‌مشايي را در اين مساله مظلوم قلمداد کرد. اين اظهارات زمانی عجيب‌تر به نظر ‌رسيد که نوع موضع‌گيری‌های ضدصهيونيستی احمدی‌نژاد نه تنها خشم محافل جهانی، بلکه انتقاد برخی فعالان سياسی داخلی را نيز برانگيخته بود.
در دوره گذشته و با توجه به نوع تعامل احمدی‌نژاد با رهبری و پيشينه مواضع و سخنان او، به نظر می‌رسيد که احمدی‌نژاد جايگاه رهبری را به عنوان فصل‌الخطاب به رسميت مي‌شناسد. ولی وقايع روزهای اخير اين شائبه را در اذهان تقويت نمود که احمدی‌نژاد گرچه خود را پيرو ولايت فقيه مي‌داند، ولی چنانچه پای رحيم‌مشايي به ميان بيايد اين خط قرمز نيز ممکن است با چالش روبرو شود. گرچه احمدی‌نژاد در نهايت به نظر رهبری تمکين نمود؛ ولی هفت وزير کابينه- صفارهرندی، اژه‌ای، فتاح، مصری، باقری لنکرانی، سليمانی و جهرمی- که در انتقاد از انتصاب رحيم‌مشايي به معاونت اولی به رهبری نامه نوشتند، در دولت او جايگاهی نيافتند. به نظر می‌رسد که از مهم‌ترين معيارهای وزرا که احمدی‌نژاد از آن تحت عنوان همگرايي و روحيه کار جمعی ياد کرده است، همگرايي و فرمانبری از آقای رحيم‌مشايي بوده است.
احمدی‌نژاد اين روزها با حمايت‌های بي‌دريغ خود از رحيم‌مشايي بخش عمده‌ای از جايگاه خود را در ميان طرفداران سنتی خويش از دست داده است. مروری بر تاريخچه تعامل او و رحيم‌مشايي نشان می‌دهد که رحيم‌مشايي فراتر از يک همفکر سياسی، نقش مرجعی فکری را در تصميم‌سازی‌های دولت ايفا مي‌کند. آيا احمدی‌نژاد حاضر است عطای اين ايدئولوگ را به رضای حاميانش ببخشد؟ انتصاب رحيمی به معاونت اولی رئيس جمهور و مرتضوی دادستان سابق تهران به ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، نشان داد که احمدی‌نژاد نه تنها به رضايت حاميان خود توجه چندانی ندارد، بلکه حتی معيارهای اصول‌گرايانه را نيز از خاطر برده است.
پانوشت: مساله نوع باورهای مشایی در مسائل فرهنگی و تاثیر آن بر تصمیمان دولت نهم، همچون رفع توقیف از فیلم‌های سینمایی، حمایت مالی از نمایشگاه عکس خانم بازیگر خود حدیث مفصلی است که نقل و نقد آن در این مقال نمی‌گنجد.

۱۳۸۸ دی ۲۶, شنبه

دکتر علی‌محمدی


زمستان سال 82، وقتی نام اساتید درس فیزیک دو را پیش از انتخاب واحد مرور می‌کردم، با نام دکتر علی‌محمدی برخوردم. آن ترم را تماماً سر کلاس‌های او حاضر شدم و از قضای روزگار که کمتر چنین اقتضایی داشته، جزوه هم نوشتم.
از آنجا که درس فیزیک، از دروس تخصصی رشته مهندسی کامپیوتر نیست، نمی‌توانم قضاوت چندانی نسبت به مقام علمی او داشته باشم؛ ولی بیان روان، نظم و حضور به موقع در کلاس به همراه احترام و پاسخ به سوالات دانشجو از ویژگی‌های بارز او بود.
خدایش در جوار رحمت خویش جای دهد.

۱۳۸۸ دی ۲۱, دوشنبه

حادثه کهریزک: پیامد گریز از احکام خدا


یکی از حوادث تلخ پس از انتخابات ریاست جمهوری که حساسیت‌های بسیاری را در عرصه داخلی و بین‌المللی برانگیخت، کشته شدن سه تن از بازداشت‌شدگان حوادث پس از انتخابات و شکل‌گیری مساله‌ای به نام حادثه کهریزک بود. ماجرا از آنجا آغاز شد که پس از اعلام خبر مرگ محسن روح‌الامینی و دو نفر دیگر از بازداشت‌شدگان روز هجدهم تیر ماه در زندانی به نام کهریزک، نام این بازداشتگاه‌ها بر سر زبان‌ها افتاد.
متعاقبا دبیر شورای عالی امنیت ملی اعلام کرد: با دستور مقام معظم رهبری بازداشت‌گاه کهریزک تعطیل  شد.
اما زندان کهریزک اساساً به چه منظوری ایجاد شده بود و چرا پس از کشته شدن سه انسان بی‌گناه به یکباره نام آن بر سر زبان‌ها افتاد. در همان روزهای ابتدایی انتشار خبر این حادثه مشخص شد که کهریزک بازداشتگاهی است که برای نگهداری و تادیب اراذل و اوباش در شرایط زیستی سخت، ساخته شده است.در گزارش كمیته ویژه پیگیری حوادث پس  از انتخابات آمده است: اصلی‌ترین دلیل ایجاد بازداشتگاه كهریزك تادیب اراذل و اوباش خطرناك و هتك‌كنندگان به نوامیس مردم، متجاوزین به عنف و فروشندگان بزرگ مواد مخدر و مجرمین خطرناك بوده است.
رجوعی گذرا به ابواب قضا در کتب فقهی نشان می‌دهد که در میان حدود الهی برای تادیب متجاوزین به عنف و کسانی که امنیت جامعه را سلب نموده‌اند در کنار مجازات‌هایی چون قطع دست و پا، اعدام، شلاق و ... هیچ‌گونه مجازاتی که بتواند مجوز نگهداری چند انسان در شرایط زیستی سخت (شکنجه) را صادر نماید، وجود ندارد؛ به عبارت دیگر این کار هیچ‌گونه مبنای فقی ندارد.
مساله‌ای که در متن اطلاعیه صادره از سوی دادگستری استان تهران پیرامون حوادث کهریزک به آن اشاره شده است:
بازداشتگاه در يكي از اماكن عملياتي و انتظامي، ناجا مستقر بوده كه تحت نظر سازمان زندان‌ها نمي‌باشد، اين اقدام بر خلاف ماده 24 آيين نامه سازمان زندان‌ها مي‌باشد و اين قبيل دستگيري‌ها و نحوه نگهداري آنها فاقد مباني علمي و حقوقي و شرعي و قانوني مي‌باشد و اجراي هر گونه طرح و نگهداري آنها با هدف اصلاحي باشد نه انتقام گيري از آنان.
گرچه در پیگیری‌های بعدی عده‌ای به عنوان متهمان قتل عمد به دادگاه معرفی شدند، ولی کمتر کسی به اصل خطای صورت‌گرفته توجه کرد: ایجاد چنین محیطی برای نگهداری عده‌ای شرور هیچگونه مبنای فقهی و قانونی ندارد.

۱۳۸۸ دی ۱۲, شنبه

ایمان

یکی از مسائلی که همواره مرا به خود مشغول داشته، آن است که چگونه بسیاری از مسئولان عالی‌رتبه و فرماندهای ارشد نظامی در این کشور، در طول دوران مسئولیتی خود موفق به طی مدارج عالی تحصیلی و اخذ مدرک کارشناسی ارشد و دکترا می‌شوند.
تا اینکه مدتی پیش این مساله برایم حل شد.
یکی از دوستان برایم نقل می‌کرد، تلوزیون در حال مصاحبه با یکی از فرماندهان ارشد نظامی بوده و او در کنار نقل رشادت‌های خود در سال‌های دفاع مقدس گریزی هم به سابقه تحصیلی خود زده است. مجری برنامه هم در این اثنا از او پرسیده سردار چطور برغم همه این اشتغالات توانسته‌اید به اخذ مدرک دکترا هم نائل شوید؛ و سردار هم پس از لحظه‌ای درنگ پاسخ داده است: با ایمان به خدا.