۱۳۸۸ دی ۱۰, پنجشنبه

تذکر یک نکته


مدتی پیش مطلبی با عنوان دخالت در سیاست نگاشتم. و در آنجا نوع رفتار نظامیان در اصرار ورود به سیاست را با دخالت در مسائل سیاسی توسط آقای منتظری مقایسه کردم و البته در انتها بدون آنکه قضاوتی بنمایم، داوری نهایی را با طرح یک پرسش به مخاطب واگذار نمودم. از همان ابتدا مسلم بود که واکنش‌ها به این مساله متفاوت خواهد بود. ولی در این میان یکی از کامنت‌ها بیش از همه توجه مرا به خود جلب کرد. دوستی که اصرار داشت دخالت نظامیان در سیاست را به بهانه حفظ نظام مشروع جلوه داده و به نحوی وصیت‌نامه امام را تفسیر به رای نماید، در نهایت پس از آنکه به پاسخ نهایی من جوابی نداد، کامنتی به صورت زیر برایم گذاشت:
توجه نکرده بودم که پدرتان وزیر میرحسین هم بوده اند. قضیه جالب بود جالب تر شد.
بنده گرچه این پاسخ را بی‌ارتباط با اصل مساله می‌دانم، ولی صرفا برای تنویر افکار عمومی عرض می‌کنم که پدر بنده در هیچ دوره‌ای از ادوار جمهوری اسلامی وزیر نبوده‌اند.


۱۳۸۸ دی ۶, یکشنبه

با جگر شیعه چه‌ها کرده‌ای





مشعر حق عزم منا کرده‌ای
کعبه شش گوشه بنا کرده‌ای

تیغ تنت را به مصاف آمدست
نیزه سرت را به طواف آمدست

بر سر نی زلف رها کرده‌ای
با جگر شیعه چه‌ها کرده‌ای

ظهر عاشورای 1431 هجری قمری




۱۳۸۸ دی ۳, پنجشنبه

دخالت در سیاست


امام خمینی در اواخر عمر گرانبار خویش در نامه‌ای خطاب به آیت‌الله منتظری ایشان را به دلیل ساده لوحی از دخالت در سیاست بازداشتند: از آنجا كه ساده لوح هستيد و سريعاً تحريك مى‏شويد در هيچ كار سياسى دخالت نكنيد، شايد خدا از سر تقصيرات شما بگذرد.
همچنین در وصیت‌نامه سیاسی الهی خود نظامیان را نیز از دخالت در سیاست بازداشتند: قواى مسلح مطلقاً، چه نظامى و انتظامى و پاسدار و بسيج و غير اينها، در هيچ حزب و گروهى وارد نشده و خود را از بازيهاى سياسى دور نگه دارند.
مساله قابل تامل آن است که هم آقای منتظری و هم گروهی از نظامیان آشکارا این وصیت امام را زیر پا نهادند. آقای منتظری اما امام را فردی بزرگ خواند که اشتباهاتی نیز مرتکب شده است و بدین وجه انحراف خود را از توصیه امام و انتقادهای تند خود علیه مقامات جمهوری اسلامی و عملکرد آن را بدین نحو توجیه نمود. اما نظامیان دخالت خود را در سیاست به بهانه حفظ اندیشه امام عنوان می‌کنند. 
راستی کدامیک بدتر است؟ کسانی که به صراحت مخالفت و عدم پایبندی خود را به یک امر اعلام می‌کنند و کسانی که به ظاهر به تمامی التزامات آن امر پایبند هستند و در عمل کار دیگر می‌کنند.

۱۳۸۸ آذر ۲۷, جمعه

عزاداری‌های نامشروع




1-سماوری که به بزم حسین می‌جوشد
غبار رحمت آن عیب خلق می‌پوشد
داشتم به خانه می‌رفتم که دیدم بساط چای برپاست و بالای ایستگاه صلواتی هم شعر فوق را نوشته‌اند؛ از خود می‌پرسم چرا باید چنین باورهایی که هیچ‌گونه توجیه عقلی و نقلی محکمی ندارد در جامعه آن هم به گونه‌ای مقدس رایج باشد؟

2- در ضبط تاکسی، نوار مداحی گذاشته است و به زعم خود حرمت ماه محرم را حفظ کرده است. کمی حواسم را معطوف به عبارات و طنین مداح می‌کنم. به سبک یکی از ترانه‌های سخیف معروف می‌خواند.

3- واعظ گفت هرکه بر حسین گریه کند آتش جهنم بر او حرام می‌شود. گفتم آقا سند این سخنتان چیست. گفت کار اباعبدالله کار دل است و سخن شما ناشی از اسارت در دام عقل. بشوی اوراق گر هم بحث مایی. سرم را پایین انداختم و از مسجد بیرون آمدم.

4- شاید یکی از مهم‌ترین مشکلات و آسیب‌های عزاداری‌های ماه محرم آن است که چندان نقش معرفت‌زا نسبت به امام حسین علیه‌السلام و قیام او ایفا نمی‌کند و از همین روست که با پایان ایام عزاداری همان آش و همان کاسه در جامعه پابرجاست. آنچه در این میان به عنوان یک وظیفه از ما برمی‌آید آن است که تا حد توان از جنبه‌های خرافی و انحرافی عزاداری‌ها بکاهیم و اطرافیان را به شنیدن و خواندن آثار علمای اصیل در این زمینه دعوت کنیم. کتاب "شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی" اثر استاد جوادی آملی و "حسین (ع) شهید پیشرو فرهنگ انسانیت" اثر علامه جعفری دو پیشنهاد مناسب برای این ایام است.


۱۳۸۸ آذر ۱۴, شنبه

و تو همچنان مظلومي

و امروز هزار و چهار صد سال از غدير مي‌گذرد.
هزار و چهار صد سال از سقيفه.
هزار چهار صد سال از آغاز در گلو گرفتن استخوان و در کام داشتن تلخي حنظل.
و تو همچنان مظلومي!
نه شعرايمان شهادت‌خواهند!
و نه حکمايمان عدالت‌خواه!
و نه حاکمانی که شبانه گرسنانگان را اطعام کنند.
و علوي بودن تنها نامي است که يدک مي‌کشيم!
چون ابراهيمي که ناميست بي‌مسما بر حجي که حاجيان مي‌روند و پولشان را به بمبي بر سر شيعيان يمن تبديل مي‌کنند.
و آنان که به نام تو کنگره و بنياد به راه مي‌اندازند و از اسلام تنها تعيش و ترفه را فهميده‌اند.
و همچنان مظلومی، آنگونه که قلم از وصفش باز می‌ماند.