۱۳۸۸ دی ۱۲, شنبه

ایمان

یکی از مسائلی که همواره مرا به خود مشغول داشته، آن است که چگونه بسیاری از مسئولان عالی‌رتبه و فرماندهای ارشد نظامی در این کشور، در طول دوران مسئولیتی خود موفق به طی مدارج عالی تحصیلی و اخذ مدرک کارشناسی ارشد و دکترا می‌شوند.
تا اینکه مدتی پیش این مساله برایم حل شد.
یکی از دوستان برایم نقل می‌کرد، تلوزیون در حال مصاحبه با یکی از فرماندهان ارشد نظامی بوده و او در کنار نقل رشادت‌های خود در سال‌های دفاع مقدس گریزی هم به سابقه تحصیلی خود زده است. مجری برنامه هم در این اثنا از او پرسیده سردار چطور برغم همه این اشتغالات توانسته‌اید به اخذ مدرک دکترا هم نائل شوید؛ و سردار هم پس از لحظه‌ای درنگ پاسخ داده است: با ایمان به خدا.

۱۸ نظر:

Unknown گفت...

من با تو تا لحن (شوخي و جدي)اين متن رو خوندم

هر دو تاش جواب ميداد حالا منظور اصلي خودت كدوم بود؟

Mahdi گفت...

شبیه این رو مرتضوی هم به فرزاد حسنی گفته بود! گفته بود "تقوا" !!

بنده خدا گفت...

خودتان را تنزیه دوباره نکنید که همه را باز متهم کردید.
از دانشجوی نخبه به اصطلاح بسیجی مملکت بیشتر از این انتظار می ره که با نقل قول تلویزیونی دوستش بتونه جواب سوال تمام شمولشو پیدا کنه.
قبلا با تقوای بیشتری می نگاشتید.

SjB-Blog گفت...

آقا مصطفی شماعزیزانی را که به کمک تقوا و البته جهاد و کوششی عظیم توانسته اند پله های ترقی را ده تا یکی بپیمایند سر مشق قرار بدهی. شاید که مورد عطوفت درگاه قرار بگیری.

ره گذر گفت...

1_ چرا قبلا به فکر حل ریشه این گونه مسائل نبودید و الان به فکر افتادید؟
2_لحنتون از سر دلسوزی نیست.شبیه کنایه و طعنه ست که آدم را یاد خیلیهای دیگه میندازه که تا به مشکلی برمیخورند به عالم و آدم ناسزا می گویند.
کجایند مردان بی ادعا.....
3_در فضایی که مشروعیت انقلاب و نظام را نشانه گرفته اند ، با آنها هم آهنگ شدن دلسوزی ساده لوحانه است.
بهتر است در این فضای غبار آلود به هما توصیه امیرالمومنین عمل کنیم.

مصطفی زالی گفت...

سلام
خطاب به رهگذر و بنده خدا
اولا بنده همواره به مسائل که از نظر خودم ریشه ای بود پرداخته ام و مروری بر پستهای گذشته شاهد این مدعاست.
ثانیا بنده همه را محکوم نکردم، بلکه فقط خواستم به زبان طنز نسبت به مسئولینی انتقاد کنم، که با استفاده از رانت های دولتی در طول دوران مسئولیت خود موفق به کسب مدارک عالی تحصیلی شدند
از نظر من آنچه مشروعیت نظام را تهدید میکند، دعاوی آمریکا و اسرائیل نیست، بلکه تصدی کرسی های کلیدی توسط کسانی است که فقط یک نمونه از مشکلات آنها کسب مدرک تحصیلی بدون ضابطه است.
واقعا وقتی میبینم دوستان من با تلاش شبانه روزی در دانشگاه تهران باز مدرک کارشناسی و بالاتر میگیرند و بعد یک عده یک شبه ره صد ساله را طی میکنند، نمیتوانم آنها را برای مسئولیت های کلیدی شایسته بدانم
در ضمن بنده گرچه دوست بسیجی باشم، ولی در باب نخبگی ادعایی ندارم

ناشناس گفت...

نمی دانم رابطه ی ارشد خواندن و نخبگی با این نوع تفکر چیست؟قضیه چیه که هر کس رو به ممتاز شدن می رود کم کم یک غرور خاصی برایش حاصل می شود که احساس می کند چیزهایی را می داند و می فهمد که اطرافیان نمیدانند!مشکل ما آمریکا و اسرائیل نیست مشکل ما تصدی کرسی ها توسط افراد به قول شما بی تحصیلات هم نیست مشکل ما شیطان و وسوسه های نفس است که هر کس را یک طور فریب می دهد، آن بیچاره ی فقیر گرسنه را با نان و آن مسئول را با مقام، جماعت با تحصیلات باشان اجتماعی را باغرور!خداوند عاقبت همه مان را به خیر کند
اما...جالبست که نگرانی شما در این اوضاع به هم ریخته ای که عده ای دارند خون ملت را به جوش می اورند خلاصه شده است به مدرک!
از طرفی!..یک نیمچه نگاهی به شهدا و انقلاب بیندازید!شهید برونسی با ایمان کارهایی کرد که جماعت با مدارک معتبر از ام.آی.تی یک صدمش را هم نمی توانستن انجام بدهند..
سطحی نگر شدیدها!
التماس دعا

مصطفی زالی گفت...

سلام علیکم
بنده عرض کردم که اصلا نخبه نیستم، حالا شما اگر لطف داشتید تشکر.
ثانیا من در مورد امثال بزرگانی مثل شهید برونسی و بروجردی حرفی نزدم. آنها اگر مدرک نداشتند که نیازی هم نبود، ادعای دروغ هم نمیکردند و به خود لقب دکتر نمیدادند.
آیا به نظر شما نماینده ای که ذکرش در کامنتهای قبلی رفت، شایستگی قانونگذاری دارد.
میدانی برادر، مشکل آن است که ما فتنه سبز را راحت درک میکنیم ولی فتنه متقلبینی را که به ظاهر ادعای اسلام دارند را نه.

Reza گفت...

برادر عزیزم مصطفی
بلا شک بدان که کسی حمایت نمیکند از این سردارها و دکتر های بی مدرک و بدتر از بی مدرک بی سواد مگر آنکه وابستگی به حقوق و مزایای آن مدارک دارد
آهای شماها که مثه چی حمله کرده اید به این مطلب برادرم
چه تون شده؟
شما که با این مدارک شکمهایتان را سیر کرده اید؟دیگر چه میخواهید؟
آیا این دانشمند و فیلسوف معاصر اولویت جامعه را نمیداند؟
آیا ایشان که عمری است در راه زهد و تقوا مجاهدت میکند در نوشته هایش بی تقوا شده؟
یه اپسیلون به عکسش هم فکر کرده اید؟
معاذ الله! شما که نماز شبتان هم قضا نمیشود؟
داش مصطفی! چرا در برابر اینان خضوع و خشوع میکنی؟چرا با جوابهای غرانت تو دهنشان نمیزنی؟
اگر این خشوع تو مصداق قالوا سلاما نباشد اصلا قابل تحمل نیست!
مملکت ما و تمام آرزوها و رویاهای ما را با تمامیت طلبی خویش به باد داده اند، آنوقت انقدر سعه ی صدر ندارند که به 4 تا انگل بی سواد انتقاد شود!
خدا نکناد که از پس امروز فردایی باشد.

حمیدرضا گفت...

خطاب به کسانی که بخاطر انتقادی صحیح نویسنده را مغرور، پر ادعا، ساده لوح خطاب کرده و انتقاد ایشون رو نوشته¬ای بدور از تقوا دانسته¬اند:
اگر شما دوستان در تفکر و تحلیلتون از مسائل مرتبط با حاکمیت یاد گرفته بودید و به خود جسارت میدادید که کمی عمیق تر از آنچه نظام برایمان ترسیم کرده و آن را مجاز دانسته میشدید، نویسنده را اینگونه آماج القاب ناصحیح خود نمیکردید و ایشان را به عدم رعایت تقوا متهم نمی¬ساختید. آنکه تقوای دیگران را می¬سنجد و در این سنجش مبرا از هرگونه اشتباه است خداوند تبارک است نه ما انسانها. توصیه می کنم به خودتون اجازه ندید که اولا با تقوا سنج نادقیقتون تقوای افراد رو بسنجید، ثانیا براساس نتیجه¬ی تقواسنجتون راجع به دیگران اظهار نظر کنید.
گاهی هم سعی کنید از نگاهی بیطرف رفتار و عملکرد نظامی که کوچکترین انتقادی را بر آن بر نمی تابید تحلیل نمایید، مانند آنچه که نویسنده¬ی این مطلب انجام داده.

بنده خدا گفت...

مرا چه کار است با عرض و طول تقوای نویسنده!!که رگ غیرتتان باد می کند.دوباره بخوانید گفته ام : قبلا با تقوای بیشتری می نگاشتید. اینکه ایشان با ظن و گمان احساس کردند که "بسیاری از مسئولان عالی‌رتبه و فرماندهای ارشد نظامی در این کشور" مدارکشان مشکل دارد و بعد از یک برنامه تلویزیونی نتیجه گرفته اند به انصاف نزدیک نیست.همین!
دوره فتنه است برادر!تشخیص حق برای همه مشکل است.
شما هم فرض کنید ما نونمان را از همین مدرکهای جعلی درمیاریم،جیره خور نظامییم و تا حالا هر چی یاد گرفتیم از حاکمیت یاد گرفتیم.فکرمان هم بیشتر از این قد نمی دهد و فقط هر کی به 4نفر از نظام فحش داد سرش به تنش می ارزه.

مصطفی زالی گفت...

خطاب به بنده خدا
بنده بر اساس یک برنامه تلوزیونی نتیجه نگرفتم که مدرک مسئولان کشور مشکل دارد، وقتی یک مسئول همزمان با دوره کاری خویش مدرک تحصیلی در دوره های عالی میگیرد، فکر میکنم نتیجه مشخص است.
بنده فقط خواستم عرض کنم مسئولی که مردک آبکی بگیرد، برای توجیه کار خود مفاهیم مقدسی مثل ایمان را مضحکه عام و خاص میسازد.

حمیدرضا گفت...

بنده خدای عزیز! اگر طول و عرض تقوای نویسنده دستتون نیست پس چطور کمتر یا بیشتر شدنش رو تشخیص داده و در ملا عام تغییرات رو به اطلاع خودشون میرسونید؟
ضمنا بنده ارتباطی بین این انتقاد و دوره ی فتنه نمیبینم.

Amir H. Bakhtiary گفت...

خوانده شد، بسیار شادی برفت. کامت ها ها را هم خواندم. من هم نظر خودم رو راجع به ریشه مشکلات دارم و قسمتی از اون نظر رو در آدرس زیر نوشتم:
http://word-usage.blogspot.com/2010/01/blog-post.html
من فکر می کنم مشکل سیستمه، یعنی یه جوری بسته شده که فیدبک درست حسابی نداره و این موجب می شه که آدم ها توش به طرف خراب شدن کشیده بشوند.

ناشناس گفت...

برادرا مثل اینکه خیلی داغ نموده اید!اینجانب هم قصد جسارت خدمت اخوی گرام رو نداشتم، ایشون استاد ما محسوب میشن،البت شما هم که هر کی مخالفت می کنه رو نباید جزء ملتی بدانید که با مدارک دروغین متصدی امورند، بحث ما سر این نیست که همه چیز گل و بلبل است بلکه این جمله را هم نمیفهمم:
از نظر من آنچه مشروعیت نظام را تهدید میکند، دعاوی آمریکا و اسرائیل نیست، بلکه تصدی کرسی های کلیدی توسط کسانی است که فقط یک نمونه از مشکلات آنها کسب مدرک تحصیلی بدون ضابطه است.
آیا مشکل اصلی ما اینست؟
زبان طنزی که برادرمان برگزیدند به کنایه می ماند و دست مایه ی تمسخر کلهم مسئولین...نه اینکه اصل حرف را قبول نداشته باشیم،نه!نحوه ی گفتن را نپسندیدیم..
البته ایشون عقلا و ایمانا بزرگتر از ما هستند و حتما صلاح دانستند..اما از نظر من سطحی نگری بود
غرور را هم خطاب به ایشان نگفتم!اول مغرور عالم خودم هستم..اما بوی خوبی هم از نوشته "ایمان" به مشامم نرسید

به ناشناس گفت...

تکبیر!

شامخی گفت...

فک کنم ایمان ت ضعیف بوده که دکتری قبول نشدی :))
غرض عرض سلام بود

ivision گفت...

عجب؟
یادم هست یک بار در صحیفه چیزی خواندم با این مضمون که اگر به اسم دفاع از انقلاب بدی ها را توجیه کنید دارید خیانت می کنید.(به نظرم باید مجددا برم دنبال رفرنس و اصل متن) اما غرض اینکه ادعای جالبی است. چون الان اوضاع خیلی رو به راه نیست. هم نزنید که مبادا بویی بلند شد!!!
کسی نیست خدمت برادران بزرگوار بگوید ثم ماذا؟ این نگفتن چه مشکلی را حل می کند جز اینکه کار به جایی می رسد مسئول عالی رتبه ی نظام که عالم می داند پایش به پشت خاکریز ها هم نرسیده از خاطرات جبهه اش تعریف کند و از آن مصداق بیاورد. و نترسد از خدا. و با خودش فکر نکند. این کار(بخوانید دروغ مسلم که همه از دروغ بودنش مطمئن هستند) فقط باعث بازیچه شدن جبهه و جنگ و فرمانده و خاطرات جبهه می شود باعث راحت شدن دروغ گویی می شود باعث می شود کسی خاطره واقعی هم بگوید به حساب نیاید. این باعث می شود قدر رزمنده ی جنگ پائین بیاید و ...
باز هم بگویم؟
این مشکل بزرگتر از آمریکا و اسرائیل نیست؟
این اصلا خواسته ی آمریکا و اسرائیل نیست؟
شما چطور تحلیل می کنید؟
متر دستتان گرفته اید به تقوا سنجی؟
بی زحمت کلاهتان را کمی بالاتر بدهید تا لا اقل ببینید و بعد بسنجید!