یکی از حوادث تلخ پس از انتخابات ریاست جمهوری که حساسیتهای بسیاری را در عرصه داخلی و بینالمللی برانگیخت، کشته شدن سه تن از بازداشتشدگان حوادث پس از انتخابات و شکلگیری مسالهای به نام حادثه کهریزک بود. ماجرا از آنجا آغاز شد که پس از اعلام خبر مرگ محسن روحالامینی و دو نفر دیگر از بازداشتشدگان روز هجدهم تیر ماه در زندانی به نام کهریزک، نام این بازداشتگاهها بر سر زبانها افتاد.
متعاقبا دبیر شورای عالی امنیت ملی اعلام کرد: با دستور مقام معظم رهبری بازداشتگاه کهریزک تعطیل شد.
اما زندان کهریزک اساساً به چه منظوری ایجاد شده بود و چرا پس از کشته شدن سه انسان بیگناه به یکباره نام آن بر سر زبانها افتاد. در همان روزهای ابتدایی انتشار خبر این حادثه مشخص شد که کهریزک بازداشتگاهی است که برای نگهداری و تادیب اراذل و اوباش در شرایط زیستی سخت، ساخته شده است.در گزارش كمیته ویژه پیگیری حوادث پس از انتخابات آمده است: اصلیترین دلیل ایجاد بازداشتگاه كهریزك تادیب اراذل و اوباش خطرناك و هتككنندگان به نوامیس مردم، متجاوزین به عنف و فروشندگان بزرگ مواد مخدر و مجرمین خطرناك بوده است.
رجوعی گذرا به ابواب قضا در کتب فقهی نشان میدهد که در میان حدود الهی برای تادیب متجاوزین به عنف و کسانی که امنیت جامعه را سلب نمودهاند در کنار مجازاتهایی چون قطع دست و پا، اعدام، شلاق و ... هیچگونه مجازاتی که بتواند مجوز نگهداری چند انسان در شرایط زیستی سخت (شکنجه) را صادر نماید، وجود ندارد؛ به عبارت دیگر این کار هیچگونه مبنای فقی ندارد.
مسالهای که در متن اطلاعیه صادره از سوی دادگستری استان تهران پیرامون حوادث کهریزک به آن اشاره شده است:
بازداشتگاه در يكي از اماكن عملياتي و انتظامي، ناجا مستقر بوده كه تحت نظر سازمان زندانها نميباشد، اين اقدام بر خلاف ماده 24 آيين نامه سازمان زندانها ميباشد و اين قبيل دستگيريها و نحوه نگهداري آنها فاقد مباني علمي و حقوقي و شرعي و قانوني ميباشد و اجراي هر گونه طرح و نگهداري آنها با هدف اصلاحي باشد نه انتقام گيري از آنان.
گرچه در پیگیریهای بعدی عدهای به عنوان متهمان قتل عمد به دادگاه معرفی شدند، ولی کمتر کسی به اصل خطای صورتگرفته توجه کرد: ایجاد چنین محیطی برای نگهداری عدهای شرور هیچگونه مبنای فقهی و قانونی ندارد.
۸ نظر:
وقتی خون عده ای رنگین تر از خون دیگران میشود باید باز هم منتظر این اتفاقات بود.
حرفتان قابل تامل و تایید است
می خواهم نتیجه گیری کلی تری از آن بکنم.
به نظرم رفتارهای نیروی انتظامی در کوی و امثال آن توجیهی شبیه همین موضوع داره:
قانون گفته کسی این کار رو نباید بکنه حالا اگر کسی کرد ما حق داریم هر طور که می خواهیم با اون برخورد کنیم
حالت افراطی ترش این می شه که ناقض قانون رو محارب بدونی و در اون صورت مجوز برخوردهای شدیدتر خود به خود داده بشه
من نمی خوام از این اتفاقات دفاع کنم، فقط در مورد استدلال شما می خوام سوال بپرسم. این جمله که گفتید:
.
رجوعی گذرا به ابواب قضا در کتب فقهی نشان میدهد که در میان حدود الهی برای تادیب متجاوزین به عنف و کسانی که امنیت جامعه را سلب نمودهاند در کنار مجازاتهایی چون قطع دست و پا، اعدام، شلاق و ... هیچگونه مجازاتی که بتواند مجوز نگهداری چند انسان در شرایط زیستی سخت (شکنجه) را صادر نماید، وجود ندارد؛ به عبارت دیگر این کار هیچگونه مبنای فقی ندارد.
.
خوب پس اجتهاد چی می شه؟
سلام
نتایج اجتهاد به شرطی که توسط مجتهد واجد شرایط حاصل شده باشد، قابل پذیرش است، ولی همان طور که عرض کردم تا کنون مجتهدی فتوا به چنین مجازاتی نداده است
آقا مصطفی به نظرم شما که فقیه نیستی نباید در این موارد حتی اظهار نظر کنی؛
ما در این نظام به لطف ایمان و تقوا نه تنها دکتر و مهندس بلکه مجتهد و حتی مراجع تقلید یک شبه داریم.
خیلی از ایشان اگر صلاح بدانند، نه تنها زندان و شکنجه بلکه تجاوز و له کردن مردم با ماشین و سوزاندن جسد مورد تجاوز قرار گرفته را نیز فتوا خواهند داد.
اگر از در فتوا و مفتی گری جلو بروید همین است که گفتم، یعنی دست آقایان پر است از مفتیانی که در راه دفاع از اصولی که حتی از اصول 5 گانه دین و مذهب والاترند انواع فتواها را خواهند داد.
باید عینکتان را تغییر دهید و یا حتی فراتر چشمانمان را بشوییم.
سلام
فعلا که کسی به عنوان فقیه چنین فتاوایی نداده است، اگر یک روزی داد ان شاء الله ما هم نقد میکنیم
سلام از ماست
شما از کجا میدونی؟
آخه ما یه چیزایی شنیدیم
سلام آقای زالی
من وبلاگ شما رو کمو بیش پیگیری می کنم
یه انتقادی دارم
مطالبتون کلا یه حالت یه طرفه گرفته .همیشه نباید فکر کنیم که انتقاد محض کارساز است .
در مورد این مطلبتون هم من متاسفانه اطلاعات چندانی ندارم اما معتقدم به قول آقای ثابتی این قضیه در صورت صحت داشتن برای نظام ما یه استثنا می باشد.
در پناه خدا موید باشید
یا علی
ارسال یک نظر