۱۳۸۸ مهر ۹, پنجشنبه

به بهانه‌ي جشن عاطفه‌ها

به دنبال زلزله کاخک، پس از بازگشت از آنجا خسته و خاک‌آلود و غمگين بود. به استقبالش رفتم. مقداري لوازم و لباس را که براي زلزله‌زدگان جمع شده بود، نشانش دادم تا به گمان خود شادمانش کنم. اما او دستش را بر نرده‌ي حياط گذاشت و تا مي‌توانست به شدت گريه کرد. مي‌گفت:«چقدر دردناک است شاهد اين همه مصيبت بودن. ديدن وضع و حال زني که براي بيرون آوردن جسد کودکانش، خاک را با سرپنجه‌اش مي‌خراشد. پيرمردي که به کاشانه‌ي بربادرفته‌ي خود نگاه مي‌کند. خانواده‌اي آبرومندي که بايد لباس و پتوي کهنه هديه‌شان کني ... »
طرحی از يک زندگی (زندگينامه دکتر علی شريعتی)، پوران شريعت رضوی

هیچ نظری موجود نیست: