۱۳۸۸ مرداد ۲, جمعه

سه‌گانه‌های تلخ

1-خبر مرگ محسن روح‌الامينی مرا به شدت اندوهگين کرد. محسن را سال اول ورود به دانشکده فنی شناختم. دانشجوی ورودی 81 رشته مهندسی کامپيوتر. موجودی عجيب و دوست‌داشتنی. حدود سه سال کم و بيش با او رفاقت داشتم. در ميانه‌ی راه درس را رها کرد. گرچه ماه‌های اخير کمتر او را می‌ديدم، ولی از او بی‌خبر هم نبودم. تا اينکه روز 22 تير ماه يکی از دوستان با من تماس گرفت و از ناپديد شدن او را در روز 18 تير گفت. سخنش را چندان جدی نگرفتم. صبح پنجشنبه صادق شهبازی زنگ زد و خبر فوت او را به من داد. باورش برايم سخت بود.

و حالا هنوز چهره‌اش در ذهنم زنده است. خداوند او را در جوار رحمت خويش جای دهد.

2-دو سانحه هوايي در طول يک هفته گذشته و مرگ چند تن از هموطنانمان، جز تلخکامی برايم حاصلی نداشت. اميدوارم با مقصران احتمالی حادثه برخورد شده و زمينه‌های وقوع چنين حوادث هولناکی ريشه‌کن شود.

3-انتصاب اسفنديار رحيم‌مشايي به معاونت اول رياست جمهوری را بايد گونه‌ای از انتحار سياسی از سوی محمود احمدی‌نژاد ارزيابی کرد. چه آنکه احمدی‌نژاد به مخالفت حاميان خويش با رحيم‌مشايي واقف بود و در شرايط فعلی بيش از گذشته به حمايت آنها نياز داشت. ولی او گويي چنان مفتون شخصيت رحيم‌مشايي بود که قدرت درک اين مساله را از دست داده بود. از اين روست که گفته‌اند: حب الشيئ يعمی و يصم.

ولی در اين ميان واکنش احمدی‌نژاد به نظر رهبری - که غير علنی به او ابلاغ شده بود - و عدم تمکين به آن، برای کمتر کسی قابل پيش‌بينی بود. گرچه تا امروز روحيه يکدنده او بر همگان عيان شده بود، ولی کسی گمان نمی‌کرد که اين يکدندگی به تقابل با نظر صريح رهبری نيز برسد. نامه امروز مقام معظم رهبری که مخالفت علنی ايشان را با انتصاب رحيم‌مشايي آشکار کرد، بايد يکی از نقاط سياه کارنامه احمدی‌نژاد دانست. چه آنکه احمدی‌نژاد با عدم تمکين به نظر صريح رهبری ايشان را وادار علنی کردن نامه 6 روز پيش کرد.

4-واجعل عاقبه امورنا خيرا.

۹ نظر:

ناشناس گفت...

salam
az khoda baratun sabr taghaza daram
nazaratetun darbare etefaghat akhir khundam,soali k alan baram matrahe inast k b nazaretun ahmadi nejad hamani ast k bayad ba vojude eshtebahatsh azash hemayat kard?aya in kari k ishun karde mahsule 1tahavole ye shabe dar ishun bude ya donbale v sabeghe dar bude?
bazham az khoda mikham k b shoma sabr bede

fered گفت...

انقلابی بشیم؟

محمد گفت...

سلام
1. از خودتون پرسیدید که این دوستتون رو چه کسی به شهادت رسوند؟ یا فقط ناراحت شدید؟
2. از کل شهدای این انفاقات،فقط برای شهید محسن ناراحت شدید؟ شهدای دیگه به چشمتون نمیاد؟
3. بیایید یک مقدار با هم صادق باشیم
...به امید سرافرازی همه جوانان و پیشرفت و تعالی ایران در سایه رحمت خداوند و اسلام محمدی

مصطفی زالی گفت...

سلام، اگر به یادداشت های گذشته من رجوع مینمودید دلیلی برای طرح این سوالات نبود

رهگذر گفت...

فکر نمی کنم در یادداشت های گذشته شما توجیه کشتن انسان های بی گناه یافت شود
مردم شام هم به مسلمانی خویش مطمئن بودند

ناشناس گفت...

به نظرم بلاگتون چرت و پرت هاي پدیدارشناسانه از دغدغه‌های اگزیستانس بود. معلومه اصلا معني اين جمله اي كه نوشتي رو نميدوني مصطفي جان خوب برو يه كم تو هم مطالعه كن.

مصطفی زالی گفت...

سلام
معنای این جمله را در یکی از یادداشت های گذشته دقیقا توضیح دادم

ناشناس گفت...

عزیز ناشناس گفت که معنی جمله رو نمی دونی، نگفت که معنی اش رو نوشتی یا نه!
بلا نسبت، فکر می کنی الاغی که کتاب حمل می کنه خیلی سرش می شه؟
اگه یه یادداشت بگذاری که کشته شدن مردم بیگناه رو هم توجیه کنه متشکر می شویم.

مصطفی زالی گفت...

سلام
معنای این عبارت به قدری که من مطالعه کردم همان است که در یادداشت های گذشته توضیح دادم. اگر شما اطلاع بیشتری دارید یا منبعی میشناسید به من معرفی بفرمایید.
بعد هم معنای عبارت را از جایی اخذ مستقیم نکردم بلکه بر اساس دریافت خودم نوشتم
در ضمن لطفا توضیح بفرمایید کجای وبلاگ من در حمایت از کشتار بی گناهان است