صبح جمعه را کمی زود بيدار ميشوم. و البته به خاطر خستگی روزهای گذشته خيلی زود به خواب ميروم. سجاد بهمنی تماس ميگيرد و از وضعيت اتنتخابات در محله ما ميپرسد. ميگويم هنوز از خانه بيرون نرفتهام. با سجاد صفار سر ظهر چند دقيقه صحبت ميکنم. ميگويد که صندوقهای رای خيلی شلوغ است. قرار ميشود که شب همديگر را ببينيم.
بعدازظهر حدود ساعت سه پای صندوق ميروم. تقريبا خلوت است. از ديشب تا بحال از پيامک هيچ خبری نيست. به سايت کلمه سری ميزنم. تيتر اولش جالب توجه است: موسوی حائز 69 درصد آرا شد.
ساعت هفت بعدازظهر است که مجددا از خانه بيرون ميزنم. حالا ديگر در شعبههای رای اطراف ما صف تشکيل شده است. قرار است امشب را تا صبح با جمعی از دوستان دور هم باشيم. گمانهها حکايت از وقوع آشوب در نيمهشب، پس از پايان فرصت قانونی اخذ رای دارد. بعد از خواندن نماز چند دقيقهای با دوستان صحبت ميکنم. تازه ميفهمم که سرويس پيام کوتاه از کار افتاده است. اکثرا به پيروزی احمدینژاد در دور اول اميدوارند. با حميد ديانت در شهر گشتی ميزنيم. بعد از رگبار بارانی که موقع مغرب درگرفت، تقريبا شهر آرام و خلوت است. حدود ساعت ده و نيم از مقابل يکی از حوزههای اخذ رای ميگذريم. در را بستهاند. راهنمايي و رانندگی حد فاصل وزارت کشور را در خيابان فاطمی مسدود کرده است. به نزد دوستان برميگرديم. حالا ديگر نخستين اخبار غير رسمی حکايت از پيروزی احمدینژاد دارد. با چند تا از بچهها که در تهران پای صندوق بودهاند تلفنی صحبت ميکنيم. نتايج در صندوقهای شمال و جنوب دقيقا عکس هم و مطابق پيشبينیهای قبلی است.
ساعت از يک نيمه شب گذشته که به همراه علی شمسیپور و عليرضا امامی گشتی در شهر ميزنيم. در مقابل وزارت کشور تعداد زيادی از نيروهای ضدشورش سوار بر موتور ايستادهاند. کمی پايينتر در خيابان فلسطين جمعی از حاميان موسوی شعار احمدی بای بای ميدهند.
دوباره به نزد بچهها ميرويم. حالا ديگر تقريبا همه از پيروزی احمدینژاد مطمئن هستند. با سجاد صفار از آينده و نسبت ما و دولت صحبت ميکنم. بحث از کمپين يک ميليون امضا با عنوان "احمدینژاد آری، رحيممشايي نه" مطرح ميشود. ساعت حدود سه نيمه شب است که تصميم ميگيرم کمی بخوابم. کنار عليرضا امامی دراز ميکشم. حالا ديگر خيالش از انتخابات راحت شده نگرانیهايش از بسيج فنی را به خاطر آورده است. در حال صحبت پيرامون آينده بسيج فنی است که من ديگر چيزی نميشنوم.
ساعت حدود چهار و نيم صبح است که از خواب بيدار ميشوم. بعد از نماز صبح به همراه علی شمسیپور به سمت خانه حرکت ميکنيم. شهر آشکارا خلوت است و تقريبا کسی در خيابانها نيست. ساعت شش صبح به خانه ميرسم. ديگر نميتوان نخفت.
ساعت حدود ده صبح است که سری به سايت کلمه ميزنم. نتايج آنقدر شوکه کننده بوده که ظاهرا از شب گذشته تا به حال هيچ خبر جديدی درج نکردهاند.سايت قلم هم دچار مشکلات فنی شده و حال و روز خوشی ندارد.ياری نيوز هم وضعيتی مشابه دوتای قبلی دارد. حالا ديگر با اطمينان ميتوان از نتايج انتخابات سخن گفت. غلامرضا صادقزاده زنگ ميزند. از بعضی مسائل گلايه دارد. پاسخی ندارم که به او بدهم.
حالا ساعت 4 بعد از ظهر است و محصولی نتايج نهايي شمارش آرا را اعلام ميکند. نتايج انتخابات از مشارکت 85 درصدی مردم حکايت دارد. امری که پس از همهپرسی جمهوری اسلامی در سال 58 بيسابقه است. طرفداران موسوی از شوک درآمدهاند و به صراحت سخن از تقلب ميگويند. کروبی بيانيه داده و سرنوشت خود را در انتخابات با سرنوشت مدرس مقايسه کرده است. نتيجه آن قدر واضح است که اين صحبتها قابل اعتنا نباشد. طرفداران احمدینژاد از تدارک جشن پيروزی در ميدان آزادی سخن ميگويند. ظاهرا عدهای در ميدان ولیعصر به اموال عمومی آسيب زدهاند. ميرحسين پيام داده و تلويحا طرفدارانش را به نافرمانی مدنی فراخوانده است. غلامرضا باز هم تماس ميگيرد و البته اين بار به شدت عصبانی است. سعی ميکنم آرامش کنم. فايدهای ندارد. سجاد بهمنی زنگ ميزند و از بروز ناآرامی در چند نقطه شهر سخن ميگويد. سری به سايتهای خبری خارجی ميزنم.
تيتر اول New York Times پيروزی احمدينژاد در انتخابات است:
Ahmadinejad Is Declared Victor in Iran.
تيتر اول شبکه خبری fox news هم جالب توجه است:
Iran Government Declares Ahmadinejad the Winner.
تيتر اول شبکه خبری cnn هم مشابه دوتای قبلی است:
Ahmadinejad declared winner in Iran's election.
نگاهی به متن اخبار آنها نشان ميدهد که بعد از اعلام نتيجه انتخابات به شدت بر روی صحبتهای ميرحسين موسوی متمرکز شدهاند. احمدینژاد امشب بعد از بخش خبری ساعت بيست و يک با مردم گفتگو ميکند. پيشبينی اتفاقات فردا بسته به مواضع ساير نامزدها دارد.
ساعت حدود يازده شب است. بسياری از سايتهای پرمخاطب از جمله youtube، facebook و ghalamnews فيلتر شدهاند. سيستم پيام کوتاه همچنان قطع است. ظاهرا خطر آشوب در کشور جدی است. اصلاحطلبان همچنان از تقلب در انتخابات سخن ميگويند. واکنشی که با مرور مواضع آنها در روزهای قبل از انتخابات قابل پيشبينی بود.
صبح يکشنبه با صدای تلفن عليرضا مومنی از خواب بيدار ميشوم. از وضعيت کوی سوال ميکند. ميگويم خبر ندارم. سجاد بهمنی از بروز ناآرامیهای شديد در شب گذشته ميگويد. تلوزيون در زيرنويسهای خود مسيرهای راهپيمايي امروز به سمت ميدان ولی عصر را اعلام ميکند. اوضاع و احوال عجيبی است. تاکنون اين قدر واضح معنای فتنه را درک نکرده بودم.
بعد از ظهر يکشنبه سری به دانشکده فنی ميزنم. نيمه تعطيل است. فاصله کارگر شمالی تا ميدان ولی عصر را به سنت روزهای گذشته پيادهروی ميکنم. در ميدان ولی عصر احمدينژاد سخنان آتشينی بر زبان ميراند. به سمت دانشگاه تهران حرکت ميکنم. نيروی انتظامی خيابان انقلاب را در حد فاصل دانشگاه مسدود کرده است. از در خيابان قدس وارد دانشگاه ميشوم. عدهای در ضلع شمالی دانشگاه تجمع کردهاند. پس از چند دقيقه در حاليکه دست يکديگر را گرفتهاند به سمت سردر دانشگاه تهران حرکت ميکنند. از در 16 آذر خارج ميشوم. عدهای سوار بر موتور با کابل و چوب و زنجير به طرفداران موسوی حملهور شدهاند. به سمت خيابان انقلاب ميروم. هوا آلوده به گاز اشکآور است. چشمهايم آشکارا ميسوزد. در خيابان کارگر محمود عرباسماعيلی را ميبينم. با همديگر سوار بر اتوبوس به سمت کوی ميرويم.
جلوی در کوی محسن بانژاد و ميثم ميرزاييفرد را ميبينم. با همديگر تا مقابل در کوی پزشکی قدم ميزنيم. در راه محسن از پتانسيلهای آشوب در کوی ميگويد. ميگويم: چند هزار پسر جوان مجرد دور از خانواده. به نظر خودم هيچ توصيفی به اين اندازه ماهيت آتشفشانی کوی را نشان نميدهد. در سراسر خيابان نيروهای انتظامی ايستادهاند. نماز را در نمازخانه دانشکده فنی ميخوانيم. بين غلامرضا و محسن و جواد ايزدی و ميثم و هادی آگاهی بحث سختی درميگيرد. غلامرضا خيلی عصبانی است. محسن هم حالا ديگر فرياد ميزند. هادی آگاهی هم که تا حالا کمتر ديدهام عصبانی شود از نوع استدلالهای جواد ناراحت ميشود. گوشه نمازخانه نشستهام و رفتارشان را نگاه ميکنم. شرايط سختی است. برادران به جان هم افتادهاند. بعد از نماز همراه محسن و ميثم به کوی ميرويم. حالا ديگر درگيريهای پراکنده دانشجويان و نيروی انتظامی آغاز شده است. سه نفره در محوطه کوی قدم ميزنيم. ساعت حدود 12 شب است که به ساختمان 17 ميرويم. صادق شهبازی هم آنجاست. ميثم و محسن و صادق ضرورتی برای حضور در کوی نميبينند و به خانه ميروند. من در اتاق شماره 2 ساختمان 17 مستقر ميشوم. يکی از بچهها لپتاپش را به من ميدهد تا ميلهايم را چک کنم. به عادت هميشگی ابتدا firefox نصب ميکنم. سرعت اينترنت بالاست و در محيط جيميل امکان چت نيز وجود دارد. ساعت حدود يک نيمه شب است. با محمد مقيمی و حامد قاسميه و حسن ذکائی چت ميکنم. بحث همه پيرامون انتخابات است. ساعت حدود يک و نيم است که امير دزفولي آنلاين ميشود. وقتی که ميفهمد در کوی هستم ميگويد نيروهای ويژه در دانشکده فنی حضور دارند و امشب به کوی حمله ميکنند. حرفش را جدی نميگيرم. حالا ديگر سجاد بهمنی هم آنلاين شده است. بعد از چند روز خستهکننده صحبت با او برايم روحيه بخش است. حدود يک ساعت با او صحبت ميکنم. صحبتهايم با او استثنائا ربطی به اوضاع آشفته فعلی ندارد. ساعت حدود دو و نيم است که صدای درگيری از نزديک به گوش ميرسد. از پنجره به محوطه نگاه ميکنم. پليس ضدشورش در حال حمله به ساختمان 17 است. به مزاح از سجاد ميخواهم که مرا حلال کند. مزاحی که بعدا فهميدم با جدی شدن فاصلهای نداشت.
۵ نظر:
ادامه اش با هیجان انگیز تر باشد... منتظر قسمت دوم این مطلب می مانیم!
انشاءالله زمینه ی ظهور امام زمان باشه.
دوست دارم نظر شما رو تو این وانفسا که نصف مردم اعتقاداتشون زیر و رو شده در مورد رهبر انقلاب بدونم.آخه این چند وقت حرفایی شنیدم از بعضیا که آدم باورش نمیشه این آدم تا چند وقت پیش چه اعتقاداتی داشته.
این خاطره نگاشت ادامه دارد، در قسمت بعد نظرم در مورد بسیاری از چیزها مشخص میشود
اجمالا میگویم تغییری نکردم
خوشحال میشوم من بعد با نام واقعی خودتان کامنت بگذارید
البته اگر علاقه مند هستید
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
آقای زالی بعد از سخنان رهبری در نماز جمعه که نقدهایی هم به آقای احمدی نژاد وارد کردند به نظرتان نامه ای که ایشان بعد از نماز جمعه به رهبری دادند عکس العمل کافی بود؟
به نظرتان سخنان احمدی نژاد در مناظرات و عملکردش یک تیغه از قیچی برنده ایجاد شکاف و اختلاف در جامعه نبود؟
با تشکر
سلام علیکم
البته بنده قصد دارم بعد از پایان نگارش روزنگاشت خاطراتم یک یادداشت تحلیلی در مورد مساپل انتخابات بنویسم.ولی اجمالا عرض کنم که به نظر من آقای احمدی نژاد هنوز هم اعتقاد ندارند که صحبت های مطروحه در مناظره اشتباه بوده است
مضاف بر این به نظر من آنچه بیش از حرفهای آقای احمدی نژاد جو جامعه را ملتهب کرد بی سابقه بودن این نوع مناظرات در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی بود
ارسال یک نظر