چند روزقبل برای خالی نبودن عريضه و به روز کردن وبلاگم، يکي از مقالاتي را که مدتها پيش پيرامون معضلات حاکم بر آموزش عالی کشود نگاشته بودم، در اينجا منتشر کردم. شامگاه شنبه وقتی مشغول بررسی توضيحات وارده از سوی مخاطبين به مطالب مندرجی بودم، با يک توضيح جالب روبرو شدم:
مطلب شما در انصارنيوز منعکس گرديد- ناشناس
راستش در ابتدا باور نميکردم، تا اينکه با حجستجوی نام اين سايت در گوگل موفق شدم آن را پيدا کنم و البته برای اولين بار از آن ديدن نمايم. مقاله من به تيتر اول اين سايت تبديل شده بود. در پي آن بودم به فردی که اين کار را کرده، تذکر دهم، من بعد برای درج مقالاتم در چنين سايتهايي از من اجازه بگيرد، ولی تقريبا هيچ راهی برای شناسايی او نداشتم.
مساله مرگ مولف که روزگاری به يک نظريه هرمنوتيکی در باب معنا بدل گشته بود، امروزه ابعاد گسترهتری يافته، به گونهاي که يک مقاله بدون اطلاع نويسنده آن در سايتی درج ميشود که شايد کوچکترين نسبتی به لحاظ سياسی و اجتماعی با او نداشته باشد. حال بايد ديد که ايده اصلی مولف در چنين زمينهاي، چگونه فهم ميشود و اگر در گذشته از عدم امکان بازسازی افق معنايي مولف سخن ميرفت، امروزه ديگر چيزی به نام افق معنايي برای مولف باقی مانده است.
۳ نظر:
الان رفتم نگاه کردم سایتی رو که می گید، خیلی خنده داره، سرتیتر گذاشتنت حاجی...
البته بهاین نمیگن مرگ مؤلف. میگن کپی پیست. برو خدا رو شکل کن کات و پیست نکرده، وگرنه الان مطلب روی وبلاگت خودنم نبود.
بلی! یک بار توی گوگل داشتم سرچ میکردم جسد، صفحه پنج یا شش نتایج متوجه شدم سایت عدالتخانه یک سری از مقالات مرا بدون اجازه و یا درک لینک به وب جسد، تنها با ذکر نام جسد زنده درج کرده است.
البته یک بحثی که هست همان مالکیت معنویست که مستمسک خیلیهاشان شده که حضرت امام مالکیت معنوی را به رسمیت نمیشناختهاست. پس نوش جانشان!
ارسال یک نظر