چند شب پیش با یکی از دوستانم که برای ادامهی تحصیل به فرانسه رفته صحبت میکردم. از اعتصاب شهروندان فرانسوی و ابعاد گستردهی آن نیز برایم سخن گفت. در میان سخن به این نکته هم اشاره کرد که اینگونه اعتصابات و ناآرامیها در کشوری مانند فرانسه با کمترین ممانعت دولت رخ میدهد و مورد استفادهی خبری رسانههای کشور ما قرار میگیرد، در حالیکه در کشور ما مخالفتهایی بسیار محدودتر از این به شدت توسط نهادهای امنیتی تحت عنوان براندازی و مقابله با امنیت ملی سرکوب میشود.
شاید در نگاه اول علت این مسأله را در آن بدانیم که کشوری مانند فرانسه که بر آن لیبرالیسم غربی حاکم است در سیستم جزایی خود فاقد مفاهیمی مانند محاربه و بغی است و به همین خاطر نیز مردم آن آزادانه دست به شورش اجتماعی میزنند؛ ولی این پاسخی به هیچ وجه نمیتواند اصل پرسش را منتفی کند زیرا فلسفهی طرح جرایمی مانند محاربه حفظ جامعه از بحران و بیثباتی است و حکومت در هر جامعهای برای مقابله با جرایم امنیت ملی مجازاتهایی تعیین کرده و بسته به سطح تحمل جوامع، تعریف آنها از جرم امنیت ملی و مجازات آن متفاوت است. به عبارت دیگر هر جامعهای برای مقابله با بحران و ناامنی سازوکارهایی پیشبینی میکند و تفاوت جوامع در این زمینه بسته به آن است که چه مصادیقی به عنوان جرم تلقی میشود. ممکن است در جامعهای اعتصاب منجر به بحران شده و در جامعهای دیگر نشود؛ و این نشان از تفاوت آستانهی تحمل این دو جامعه با یکدیگر دارد.
یکی از ثمرات ناخواستهی پخش گزارش اعتصابهای گستردهی اجتماعی در فرانسه از صدا و سیمای جمهوری اسلامی آن است که بیاموزیم جامعه میتواند آستانهی تحمل خود را در برابر اعتراضات و نارضایتیها بالا برده و هزینههای آن را به شدت کاهش دهد. در این صورت دیگر شاهد نخواهیم بود که یک جوان معترض به نتیجهی انتخابات، در کهریزک مورد آزار و اذیت روحی و جسمی قرار گیرد، عده ای سرخود تحت عنوان دفاع از حریم ولایت به کوی دانشگاه حمله ور شوند و تصویری منفی از جامعهی اسلامی در جهان عرضه شود. امکان اعتصاب گسترده در فرانسه نه بر بحران گستردهی اقتصادی که بر آزادیهای گستردهی اجتماعی دلالت دارد.
۵ نظر:
خوب مرد حسابی تو فرانسه کسی نمی خواد «نظام اسلامی» رو نابود کنه. در بدترین حالت براندازی دولت مطرحه اونم از راه استعفای خود دولت، اما داستان ایران کاملاً متفاوته. اون جا دعوای مردم سر شکمه.
بعدشم «عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگو» دست گذاشتی روی ایراداتی که وارد هم بود، اما جرم عظیم اون طرف و رفتارهای درست نظام رو هم خوب بود اشاره می کردی اخوی.
از شما انتظار این گونه اظهار نظر نمی رفت.
خب آخه تو فرانسه دولت با این فرض کار میکنه که برای مردمه و اگر مردم بخواهد باید بره. ولی نظام ولایتفقیه،با استناد به صحبتهای تعداد زیادی از آخوندهای حکومتی و سران غیر فتنهای، باید به هر طریقی باقی بمونه. حالا میخواهی مردم بیان رای بدن که ما ولی فقیه نمیخواهیم؟
ضمنا اون آقای که میگه دعوای مردم سر شکمه، لطفا اگه میخواهی بدونی دعوامون سر چیه از خودمون بپرس نه تلویزیون ج.الف.
من به هیچ وجه مدافع سرکوبها یا سلب آزادی و امنیت اجتماعی نیستم؛ اما در مقایسه وضعیت خودمان با جوامع دیگر باید به عوامل بسیاری توجه کنی. اینکه بحث بر سر آستانه تحمل یک حکومت صرفاً باشد، با اجازه ات، ساده انگاری محض است! جوامع اروپای غربی و آمریکا از اساس ساختارهای متفاوتی در رابطه با قدرت اقتصادی، سیاسی، حقوقی دارند که به تبع آنها اعتراضات اجتماعی هم معنای دیگری میابد. بحثش طولانی است. خلاصه آنکه اگر خواستی ما را با جایی مقایسه کنی مثالهای نزدیکتر بیاور مانند: پاکستان، مصر، ترکیه، افغانستان و عراق. زیاد توقعت را بالا نبر!!
احسنت خیلی خوب بود... برادر
حرفت را قبول ندارم و به نظرم كلاً كهريك و كوي چيز خاصي نبود در قياس با آنچه وي داد.
ارسال یک نظر